English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (7627 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
marketing audit U کنترل داخلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
autonomous U واحد کنترل داخلی
turing machine U مدل ریاضی یک وسیله که میتواند داده را بخواند و بنویسد بر یک نوار ذخیره سازی قابل کنترل با تغییر وضعیتهای داخلی آن
Other Matches
cascade control U چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
incretion U ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
internal structure U ساختمان داخلی سازه داخلی
squawked U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawks U مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense U پدافند داخلی پایداری داخلی
squawk U مخابره داخلی ارتباط داخلی
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor U پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controlling U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control U کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet U صفحه کنترل چارت کنترل
control statement U حکم کنترل دستور کنترل
block plot U صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
climb mode U روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
control officer U افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests U ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
domestic U داخلی
intramural U داخلی
internal door U در داخلی
insides U داخلی
esoteric U داخلی
indoor U داخلی
internal medicine U طب داخلی
inside U داخلی
municipal U داخلی
territorial U داخلی
endogenous U داخلی
anie U داخلی
interiors U داخلی
innate U داخلی
interior U داخلی
inner U داخلی
internal U داخلی
in- U داخلی
in U داخلی
ben U داخلی
internal storage U انباره داخلی
internal ruling U نظامنامه داخلی
internal security U تامین داخلی
internal storage U حافظه ی داخلی
inside U قسمت داخلی
internal storage U حافظه داخلی
inside U تو اعضای داخلی
bushes U پوسته داخلی
ductless gland U غددمترشح داخلی
indoor U درونی داخلی
internal shield U غلاف داخلی
internal current U جریان داخلی
insides U تو اعضای داخلی
insides U قسمت داخلی
internal window sill U کف پنجره داخلی
internal security U امنیت داخلی
internal short circuit U کوتهمداری داخلی
internal stress U تنش داخلی
endogenous variable U متغیر داخلی
inward light U نور داخلی
bush U پوسته داخلی
civil U داخلی حقوقی
municipal law U حقوق داخلی
home trade U تجارت داخلی
home rule U حکومت داخلی
home product U محصولات داخلی
municipal court U دادگاه داخلی
home market U بازار داخلی
home made U ساخت داخلی
home currency U پول داخلی
home consumption U مصرف داخلی
local currency U پول داخلی
insiders U کارمند داخلی
insider U کارمند داخلی
endosmosis U حلول داخلی
internal structure U ساختار داخلی
ashi noko U قسمت داخلی کف پا
internal supercharger U سوپرشارژر داخلی
internal trade U بازرگانی داخلی
internal trade U تجارت داخلی
internal transactions U معاملات داخلی
internal voltage U ولتاژ داخلی
internality U داخلی بودن
autonomy U استقلال داخلی
interphone U مخابرات داخلی
intrados U قوس داخلی
endoparasite U انگل داخلی
local subscriber U مشترک داخلی
internal bus U مسیر داخلی
interference drag U پسای داخلی
interconnection U اتصالی داخلی
intercommunication U ارتباط داخلی
imside dimension U اندازه داخلی
inboard aileron U شهپر داخلی
inside thread U مارپیچ داخلی
inside micrometer U میکرومتر داخلی
stability U ثبات داخلی
inward U داخلی باطنی
inside hinge U لولای داخلی
interior affairs U امور داخلی
interior architecture U معماری داخلی
interior ballistics U بالیستیک داخلی
internal bus U گذرگاه داخلی
internal brake U ترمز داخلی
internal boffles U تیغههای داخلی
internal attack U تک داخلی یا تک از داخل
internal armature U ارمیچر داخلی
internal angle U زاویه ی داخلی
intermediate structure U ساختمان داخلی
interior wall U دیوار داخلی
interior span U دهانه داخلی
interior guard U نگهبان داخلی
inside draft U شیب داخلی
inside diameter U قطر داخلی
inferior conjunction U مقارنه داخلی
indoor antenna U انتن داخلی
bulkhead U جدار داخلی
bulkheads U جدار داخلی
Inland Revenue U درامد داخلی
internal revenue U درامد داخلی
civil war U جنگ داخلی
civil wars U جنگ داخلی
intercom U مخابرات داخلی
intercom U ارتباط داخلی
inferior planets U سیارههای داخلی
inland duty U گمرک داخلی
inland rules U قوانین داخلی
inside caliper U کولیس داخلی
innards U قسمتهای داخلی
inner zone U منطقه داخلی
inner product U ضرب داخلی
inner planets U سیارات داخلی
inner loop U حلقه داخلی
inner liner U روکش داخلی
inner harbor U بندر داخلی
inner bottom U جدار داخلی
inland waterway U ابراه داخلی
intercoms U مخابرات داخلی
internal resistance U مقاومت داخلی
internal impedance U مقاومت داخلی
internal heating U گرمایش داخلی
internal furnace U کوره داخلی
internal friction U اصطکاک داخلی
internal force U نیروی داخلی
internal erosion U فرسایش داخلی
internal impedance U امپدانس داخلی
internal insulation U ایزولاسیون داخلی
internal loss U تلف داخلی
internal report U گزارش داخلی
internal reflector U رفلکتور داخلی
internal programme U برنامه داخلی
internal power U مصرف داخلی
internal pole U قطب داخلی
internal modulation U مدولاسیون داخلی
internal modem U مدم داخلی
internal memory U حافظه داخلی
internal energy U انرژی داخلی
internal consistency U سازگاری داخلی
internal connection U اتصال داخلی
internal conductor U سیم داخلی
internal conductance U اندوکتیویته ی داخلی
internal conductance U اندوکتانس داخلی
internal commerce U تجارت داخلی
internal combustion U احتراق داخلی
Recent search history Forum search
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
1بفرمایید
1معنی lead lag compensator
1nternal brand management of destination brands: Exploring the roles of destination management organisations and operators
1i was rebelling now
2Rowdy
0مقاومت حرارتی
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com